مهارت گوش دادن

به نظر شما کدام صداها شنیدنی و کدامیک گوش دادنی هستند؟ 

در کتاب فارسی کلاس پنجم ابتدایی(چاپ نهم-سال 1402)،  نظریه ای درخصوص صداهای شنیدنی و گوش دادنی، به بچه ها آموزش داده می شود.

طبق این نظریه صداها به دو دسته تقسیم می شوند. 

– صداهای شنیدنی و صداهای گوش دادنی

  • صداهای شنیدنی مانند صدای طبیعت، پرندگان،حیوانات، بوق اتومبیل و …
  • صداهای  گوش دادنی مانند: اخبار، تلاوت قران، تدریس معلم

* نمونه سوال امتحانی فارسی کلاس پنجم ابتدایی

مهارت گوش دادن-دسته بندی صداهای شنیدنی و گوش دادنی

نظر شما چیست؟

با توجه به جهان بینی و تجربه ای که از زندگی در جهان مادی دارید، آیا با این نظریه موافق هستید یا مخالف؟

 

مهارت گوش دادن، صدایی شنیدنی را گوش داد!

ماجرا از آنجا شروع شد که امتحانات ترم اول کلاس پنجم آغاز شد.

طبق عادت همیشگی، سرفصلهای آزمون را از کتاب درسی پسرم بررسی کردم. 

خوشبختانه در دنیای امروز به برکت اینترنت و فضاهای مجازی، تنوع گسترده ای از آزمونها در دسترس است.

براساس مهارتی که در سرچ و مستند سازی مطالب دارم، سراغ بانک آزمونها رفتم.

آزمونهای منطبق با تدریس و سلیقه معلم را یافتم. و پسرم را برای آزمونش آماده کردم

براساس بررسی بانک آزمونهای فارسی کلاس پنجم ابتدایی، دریافتم که حتما یکی از سوالات در مورد صداهای گوش دادنی و شنیدنی است.

سوال اینگونه بود، کدام صداها شنیدنی و کدام گوش دادنی است؟

– اخبار

تلاوت قران

تدریس معلم 

صدای پرندگان

آژیر آمبولانس 

و ….. (مواردی مشابه)

و پاسخ این بود که صدای اخبار، تلاوت قرآن و تدریس معلم و موارد مشابه اینها،گوش دادنی است.

و صدای پرندگان و بوق ماشین و موارد مشابه اینها شنیدنی است.

همان لحظه از ذهنم گذشت که هیچ قطعیتی در این خصوص وجود ندارد.

گاهی اوقات صداهای به ظاهر شنیدنی، گوش دادنی هستند .

ذهنم شروع به ارائه مثال برایم کرد

-مثال اول:

یادم آمد که یک روز صبح با صدایی شبیه به چکیدن قطره آب روی یک سطح کارتونی بیدار شدم. 

صدا با فواصل چند دقیقه تکرار می شد.

با خودم فکر کردم شاید سوسک یا حشره ای در اتاق است. 

اطرافم را جستجو کردم ولی چیزی نیافتم .

با خودم گفتم بیخیال صدای مهمی نیست! و به دنبال انجام کارهایم رفتم

شب  برای خواب به اتاق برگشتم. در حال خوابیدن بودم که دوباره همان صدا را شنیدم. این بار با فواصل کوتاهتر و شدت بیشتر…

به دنبال یافتن عامل صدا، کمد دیواری نزدیک سقف را باز کردم

کمد و وسایلش غرق در آب بود

آب از سیستم گرمایشی نشت کرده بود و سقف کمد سوراخ شده بود…..

با خودم فکر کردم اگر همان صبح به جای شنیدن، این صدا را گوش داده بودم، خسارت کمتری متوجه من شده بود!….

مثال 2:

صحنه ای در خیابان شهر مقابل چشمم نقش بست. ترافیک سنگین، آمبولانسی که در حال آژیر کشیدن است، رانندگانی که بی تفاوت به صدای آمبولانس نشسته اند و راه را برای عبور باز نمی کنند.

و راننده آمبولانس که با بلندگو فریاد میزند، فلان ماشین راه را باز کن و …

خلاصه در افکار خودم غوطه ور شده بودم. و با مثالهای نقض در حال تکذیب پاسخ این سوال بودم….

با این حال به فرزندم تاکید کردم، برای اینکه نمره قبولی بگیرد، باید همین پاسخ را بنویسد که صدای طبیعت و حیوانات شنیدنی و صدای اخبار و .. گوش دادنی است!

آزمون روز شنبه بود. در حیاط مدرسه،  با تعدای از اولیا منتظر ایستاده بودیم تا آزمون تمام شود.

نگهبان مدرسه، به سمت ما آمد و گفت:” همانطور که می دانید در حیاط مجاور  برای ساختمان سازی به عمق حدودی 15 متر گودبرداری شده است. پشت دیوار ستونهایی با مقطع قوطی به عنوان سازه نگهبان نصب شده است.

گربه ای داخل یکی از این ستونها سقوط کرده است. دو روز است که صدا میزند و درخواست کمک دارد.

علی رغم سردی و باراش هوا در 2 روز اخیر، بی آب و غذا دوام آورده است.

 

مهارت گوش دادن که گربه را نجات داد

 

 

 

ما تصمیم داریم نجاتش دهیم. با آتشنشانی تماس گرفته ایم ولی گفته است که برای نجات گربه نمی آید…

به نظر شما اگر طنابی داخل ستون بیاندازیم، گربه آن را می گیرد؟

یکی گفت:” به نظرت گربه عقلش می رسد که طناب را بگیرد؟! “

من گفتم:” به انتهای طناب یک سبد یا توری ببندید که بتواند داخل آن برود”

نگهبان گفت:” مقطع ستون خیلی کوچک است، نهایت 10 سانت در 5 سانت است”

خلاصه گفتگوها ادامه داشت و من جمع را ترک کردم

دو روز بعد دوباره نگهبان را دیدم

پرسیدم:” گربه را نجات دادی؟” با شادی گفت:” بله. یک طناب 15 متری آوردیم. رویش تعدادی گره ایجاد کردیم. یکی از کارگرهای افغانی بالای دیوار رفت. با چراغ قوه داخل ستونها نور انداختیم. ستونی که گربه در آن افتاده بود را پیدا کردیم. و با تلاش و تشویق و … گربه را نجات دادیم.

و در موبایلش فیلم لحظه رهایی گربه و پرشش از بالای دیوار به داخل حیاط مدرسه را نشان داد.

گفتم:” دم شما گرم! چقدر خوب که بجای شنیدن صدای گربه، به آن گوش دادید و نجاتش دادید! ما دقیقا عکس این مطلب را به بچه ها آموخیتم تا نمره قبولی بگیرند!”

 

The listening skill that saved the cat

 

 

 

نتیجه گیری:

شاید هدف نویسنده، از نوشتن این مطلب، بیان تفوت شنیدن و گوش دادن بوده است.

اینکه دانش آموزان یاد بگیرند شنیدن بدون توجه است. در حالیکه گوش دادن نیاز به توجه، دقت و تمرکز دارد.

اینکه، خوب گوش دادن یک مهارت است و نیاز به تمرین دارد.

و مهارت خوب گوش دادن، به رشد و توسعه فردی انسان کمک می کند.

همانطور که خواجه نصیرالدین توسی در کتاب اخلاق ناصری نوشته است:

” گویند بجز مصلحت خویش مگوی***** چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی

دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز***** یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی”

مهارت شنیدن

البته ناگفته نماند، شنیدن مداوم یک موضوع هم باعث نقش بستن آن مطلب در ضمیر ناخودآگاه انسان می شود. و به مرور به باور تبدیل می شود.

پس حواستان باشد، به بهانه اینکه شنیدن نیاز به توجه و تمرکز ندارد، هر چیزی را نشنوید.

بنابراین می توان گفت، خیلی از مطالب با یک هدف درست نوشته شده اند ولی در مسیر بهره برداری، دچار تحریف شده اند.

و در حال القای باورهای نادرست به مخاطب هستند.

خبر خوش اینجاست که مخاطب، در پذیرش یا عدم پذیرش این نظریه ها حق انتخاب دارد.

او می تواند براساس احساس قلبی خود انتخاب کند و ما به عنوان والدین وظیفه داریم تا به انتخاب او احترام بگذاریم.

نه اینکه صرف نوشته شدن در کتاب یا جزوه کنکور یا حرف معلم و …. او را مجبور به پذیرش نظریه ها کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید